سفارش تبلیغ
صبا ویژن

اشکستان

صفحه خانگی پارسی یار درباره

معشوق را قربانی جز عاشق نشاید..

بسم الرب الشهداء./

گفتندش که موعد قربانی رسیده، چرا قربانی نمی کنی؟!

لبخند زد و سکوت کرد.!

غربو شد. دوباره گفتندش که چرا قربانی نمی کنی؟!

باز هم لبخند زد و سکوت کرد.!

موعد قربانی تمام شد. رفتند تا شماتتش کنند..

سر به سجده داشت..

صدایش زدند..

سکوت کرده بود و پاسخی نمی داد..

دوباره و چند باره صدایش زندند. باز هم سکوت بود و سکوت بود و سکوت..

تکانش که دادند، گویی سالها بود که روح در بدن نداشت.!

نزدش نوشته ای یافتند که تحریر کرده بود:

معشوق را قربانی جز عاشق نشاید..